(شراب) خواستم گفت : ممنوع است.
(آغوش) خواستم گفت: ممنوع است.
(بوسه) خواستم گفت: ممنوع است.
(نگاه) خواستم گفت: ممنوع است.
(نفس) خواستم گفت: ممنوع است.
.
.
.
حالا پس از آن همه سال دیکتاتوری عاشقانه
با یک بطری پر از ((گلاب)) آمده بر سر خاکم و سنگ سرد
مزارم را به ((آغوش)) می کشد با هر چه ((بوسه)) و چه
ناسزاوار عکسی را که بر مزارم یادگار مانده را ((نگاه)) میکند
و در حسرت ((نفس)) های از دست رفته به آرامی اشک
میریزد
بر من نظر کن
خیلی قشنگه این کلماتو از کجا میاری کلک
سلام دوست خوب من
.. ماهی ها چقدر اشتباه میکنند !
قلاب علامت کدامین سوال است که بدان پاسخ میدهند ؟
ازمون زندگیه ما پر از قلاب هاییست که وقتی اسیر طعمه اش میشویم تازه میفهمیم ماهیها بی تقصیرند